پنج سطل که برای موفقیت باید پر کرد
آقای استیون بارتلت (+) یک کارآفرین انگلیسی است. وقتی ۱۸ ساله بود اولین شرکتش را راه انداخت ولی آن زمان موضوعی ذهنش را آزار میداد: آیا بهتر نبود به سرزمین مادریش یعنی نیجریه برگردد و زندگیش را وقف نجات دادن زندگی انسانهای هموطنش کند.
این دغدغه ذهنی چندسالی آزارش می داد تا در مراسمی معنوی به میزبانی «رادهانات سوآمی» راهب امریکائی شرکت میکند. در حین مراسم آقای سوآمی از شرکتکنندگان می خواهد که اگر سؤالی از او دارند بپرسند و استیون دغدغهاش را مطرح می کند..
او می نویسد: «راهب طوری به من خیره شد که انگار می تواند اعماق روح من را ببیند و پس از مکثی طولانی و بدون پلک زدن گفت: “نمی توانی از سطل های خالی چیزی بریزی.”»
بارتلت برای فهم بهتر سخن راهب داستان دیگری را تعریف میکند:
«دوست من دیوید در باغ جلوی خانه اش نشسته بود و از نوشیدن اسپرسوی صبحگاهی اش لذت می برد، درهمان حالی مردی را دید که با لباس ورزشی عرق کرده، خسته و نفس نفس زنان به سمت او می دوید. مرد به او که رسید ایستاد و در حالی که نفسی تازه کند، سلام کرد و جوک نامفهومی گفت و دیوانه وار شروع به حندیدن کرد، سپس به طور نامنظم در مورد سفینه فضایی که درحال ساخت آن بود، ریزتراشه هایی که قرار بود در مغز میمون ها بگذارد و ربات های خانگی مجهز به هوش مصنوعی که قرار بود بسازد، صحبت کرد. لحظاتی بعد مرد دونده با دیوید خداحافظی کرد و به دوبدن در خیابان ادامه داد..»
خب، با این اوصاف احتمالاً فکر میکنید آن مرد دیوانه یا خالیبند بود. اما وقتی بدانید نام آن مرد ایلان ماسک بود دیگر اینگونه فکر نمیکنید. چه چیزی فرق کرد؟
ایلان ماسک سطلهایی را پر کرده است که حرفهای او را باورکردنی میکند. و دیگر ما فکر نمی کنیم که آن حرفها از ذهن یک دیوانه یا خالی بند تراوش کرده است.
استیون بارتلت معنقد است که ما باید برای موفقیت پنج سطل را در زندگی خود پرکنیم:
- آنچه می دانید (دانش)
- آنچه می توانید انجام دهید (مهارتها)
- کسانی را می شناسید (شبکه سازی)
- آنچه دارید (منابع)
- آنچه دنیا در مورد شما فکر می کند (شهرت)
او معنقد است که اکنون که چندین شرکت بزرگ ساخته، با بزرگترین سازمانهای جهان کار کرده و مولتی میلیونر شده است، و در این مسیر هزاران نفر را مدیریت کرده، صدها کتاب خوانده و بیش از ۷۰۰ ساعت وقت صرف مصاحبه با موفقترین افراد جهان کرده است[۱]، سطلهایش به اندازه کافی پر هستند که بخشی از درآمد، دانش مهارتهای دیگرش را صرف کمکهای بشردوستانه کند.
روش پر کردن سطلها
این ۵ تا سطل بهم متصل هستند، و پر کردن یکی، میتواند به پر کردن بعدی کمک کند و معمولاً هم ترتیب پرکردن آنها به همان ترتیبی است که نام برده شدهاند.
ما همهمعمولاً زندگی حرفهای خود را با کسب دانش در مدرسه، دانشگاه و… شروع میکنیم و زمانی که این دانشها را به کار میبندیم آنها را تبدیل به مهارت میکنیم، و زمانی که دانش و مهارت داشته باشیم، از نظر حرفهای برای دیگران ارزشمند میشویم و شبکه اطراف ما شروع به رشد میکند و بزرگ میشود .پس وقتی دانش و مهارت و شبکه داشته باشیم، دسترسی ما به منابع گسترش پیدا میکند و اینها بهنوبه خود باعث ایجاد شهرت برای ما می شود.
بارتلت نتیجه میگیرد که با در نظر گرفتن این پنج سطل و رابطه به هم پیوسته آنها با یکدیگر، واضح است که سرمایه گذاری در سطل اول (دانش)، سرمایه گذاری با بیشترین بازدهی است که شما می توانید انجام دهید؛ زیرا زمانی که آن دانش به کار گرفته شود (مهارت)، سطل های باقیمانده شما را نیز پر میکند.
بر همین اساس بارتلت کم بازده ترین شغل را شغلی می داند که درآن کمترین دانش و مهارت را یاد میگیرید و اصلاً هم مهم نیست که درآمد آن شغل چقدر باشد.
آنچه که خواندید خلاصهای از فصل اول کتاب بارتلت به نام روزنگاری یک مدیرعامل (+) بود. او در این کتاب در مورد ۳۳ قانون موفقیت در کار و زندگی صحبت میکند. درباره این کتاب باز هم صحبت خواهم کرد.
بارتلت خلاصه قانون اول را اینگونه بازگو می کند:
حاصل کاربرد دانش ایجاد مهارت است و هر چه بیشتر بتوانید دانش خود را گسترش دهید و به کار ببرید، ارزش بیشتری در جهان ایجاد خواهید کرد. این ارزش برای شما یک شبکه رو به رشد، منابع فراوان و شهرت قوی ایجاد خواهد کرد. مطمئن شوید که سطل های خود را به ترتیب درست پر می کنید..
[۱] ) بارتلت یک پادکست به نام The Diary Of a CEO دارد که در آن با افراد مشهور مصاحبه میکند..